موهام لَخت بود ...
صافِ صاف ! 
ولي تو هميشه ازشون متنفر بودي ، ميگفتي حالتو به هم ميزنه 
ميگفتي موي فر دوست داري 
راستش اونموقع ديگه برام اهميت نداشت كه چه قدر به موهاي صافم علاقه دارم 
فقط يه دراكولاي اخمو تو ذهنم بود . يكي كه حتي اسمش بهم نيرو ميداد ...
راستش اين نيرو عجيب مستم مي كرد :) دوستش داشتم !
واسه همين رفتم موهام رو فر كردم ، گفته بودي از موي مشكي بدت مياد 
بلوند كردم 
حالا من با موي فر بِلوند بي شباهت به من قبلي ولي عاشق تر جلوي آينه از ظاهرم لذت مي بردم ...
دوست داشتم شب كه مياي همه چيز رويايي باشه ، فضاي خونه رو رمانتيك كردم و منتظرت شدم ...
در و كه باز كردي بوي عطر سردت همه جا پراكنده شد ،
با تموم وجودم بلعيدمش !
لامپ كه روشن شد بي اينكه بخواي به سمتم اومدي 
دستي روي موهام كشيدي و سرتو فرو كردي توي گودي گردنم ؛ داشتم از اين نزديكي لذت ميبردم كه خيلي آروم گفتي : لعنتي تو هيچوقت اون نميشي !


 

| یک شنبه 20 تير 1395|14:44 | ηєgαя |